سفارش تبلیغ
صبا ویژن

**بیا تو مکان **

کل بازدیدها : 3019 (::) بازدیدهای امروز : 0 (::) بازدیدهای دیروز : 3

[ خانه ::پارسی بلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

اوقات شرعی

[ و به کسى که از او مشکلى را پرسید فرمود : ] براى دانستن بپرس نه براى آزار دادن که نادان آموزنده همانند داناست و داناى برون از راه انصاف ، همانند نادان پر چون و چراست . [نهج البلاغه]

vدرباره خودم v

**بیا تو مکان **

مارال
من مارال متولد سال 1369 هستم . کلاس سوم دبیرستان اگر کارم داشتید می تونید اددم کنید ID man :maral_zeus دوستتون دارم ، قدرتونو می دونم BYE متشکرم مارال

vلوگوی وبلاگ v

**بیا تو مکان **

vاشتراک در خبرنامه v

 

 

عشق مثل یک تیر است که درست می خوره وسط قلب آدم نه میتونی درش بیاری نه میتونی بزاری بمونه اگه درش بیاری می میری اگه بزاری بمونه بازم می میری ، پس آخرش جون تو می گیره

 

ای کاش می دانستی دل تخته سیاه نیست وقتی که می آیی اسمت را روی اون بنویسی و هر وقت دلت خواست بری اسمت رو از روش پاک کنی...

 

نمی خوام بگم قدر 1 دنیا دوست دارم چون دنیا 1روز تموم می شه نمی خوام بگم سیاهی چشات مثل شب پر ستاره است چون شب هم بالاخره تموم می شه نمی خوام بگم دوست دارم چون دوست ندارم بلکه عاشقتم

 

از خدا پرسیدم چی دوست داری؟ گفت : سخاوت . دیوانه گفت: حماقت . غم گفت: ملامت . کوه گفت: صلابت . معشوق گفت : نگاهت . فدای تو که گفتی : رفاقت.

 

اگه من و تو دوتا برگ باشیم، هنگام خزان من زودتر از تو میشکنم تا زمانی که می‌افتی در آغوشم بگیرمت

 

فریاد من سکوت کردن است... ابراز عشق من قهر کردن است... شادی من گریه کردن است .

اگه دیدی تو آسمون هیچ ستاره ای نیست ناراحت نشو خودم حاضرم تا صبح برات چشمک بزنم تا بشم تک ستاره ی دلت

 

من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجودت و به دو چیز اعتقاد دارم یکی خدا و دیگری تو . من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری خوشبختی تو .من این دنیا را برای دو چی میخواهم یکی تو و دیگری با تو.

 

دیشب فرشته ای فرستادم تا از تو مواظبت کند اما وقتی رسید تو خواب بودی زود برگشت و گفت هیچ فرشته ای نمی تواند مواظب فرشته ای دیگر باشد

 

زندگی یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق

 

زندگی یعنی لطافت گم شدن از نرمی عشق

 

زندگی یعنی دویدن بی امان در وادی عشق

 

رفتن و آخر رسیدن بر در وادی عشق

 

میتوان هر لحظه هر جا عاشق و دل داده بودن

 

پر غرور چون آبساران بودن اما ساده بودن

 

 

گلدون شکست ...

 

مادرم گفت:حیف

 

پدرم گفت:زیبا بود

 

خواهرم گفت:مال من بود

 

برادرم گفت:گرون بود

 

مادر بزرگم گفت:دوستش داشتم

 

پدر بزرگم گفت:قدیمی بود

 

وقتی قلب من شکست

 

همه گفتن دیوونس

 

جز تو که گفتی مال من بود....

 

از من نپرس چقدر دوستت دارم اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم بگو معنی تمرین چیست ی بریدن از چه چیز را تمرین کنم بریدن از خودم را ؟مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...


¤ نویسنده: مارال
87/1/11 ساعت 12:31 عصر
نظرات دیگران ()

داستان کوتاه و عشقی

 

"I LOVE U"

هر آدم درگیر رابطه تنها یک بار حق دارد بگوید: «دوستت دارم»... نهایتش دوبار و یا اگر خیلی بی‌جنبه باشد سه بار!!! در واقع شما با هزینه کردن راه و بی‌راه «دوستت دارم» آن را از ارزش می‌اندازید. گفتن «دوستت دارم» در یک رابطه ارزش کلکسیونی دارد... ذاتش این است که باید ارزش کلکسیونی داشته باشد! حالا ارزش کلکسیونی یعنی چه؟ ببینید: فلان شیئی که در دنیا تنها یکی است ارزشش به همان یکی بودنش است. اگر دو تا می‌شد ارزشش نصف می‌شد، اگر سه تا می‌شد ارزشش یک ـ سوم می‌شد، اگر چهارتا می‌شد ارزشش هم ربع می‌شد و... شما هم با تکرار «دوستت دارم» همین بلا را به سرش می‌آورید تا جایی که تعدادش آن قدر زیاد می‌شود که نه تنها دیگر ارزشی ندارد بلکه مبتذل می شود... باعث می‌شود طرفتان با شنیدنش یخ کند... حتی گاهی استفراغ! بنابراین وقتی خیلی دلتان می‌خواهد بگوئید «دوستت دارم» و احساس می‌کنید اگر نگوئید ممکن است بلایی به سرتان بیاید باز هم جلوی خودتان را بگیرید... بگذارید ارزش آن "بار اول" گفته شدنش حفظ شود. هر کسی فقط یک بار این شانس را دارد که با گفتن «دوستت دارم» معشوق یا معشوقه‌اش را هیجان زده کند. می‌دانم سخت است اما این تنها راهی است که می شود این کلمات آسیب پذیر را ایمن کرد! حالا ممکن است یک نفر بگوید: طرف من خودش هر روز می‌خواهد که به او بگویم «دوستت دارم» پس این کلمات برایش تکراری نمی‌شود! جواب من این است: به خاطر اینکه طرف شما متوجه نیست! تقصیری هم ندارد... متوجه ابتذال نمی‌شود. مثل معتادی است که همه عمرش و همه دفعاتی که مواد زده، ته ذهنش به دنبال لذت بار اول بوده! که البته هیچ‌وقت هم به دست نخواهد آورد و نتیجه فلاکت‌بارش را همه ما می‌دانیم! خلاصه اینکه یک چیز دیگری برای خداحافظی و پایان مکالمات تلفنی‌تان پیدا کنید مثلا بگوئید: مواظب خودت باش!

فردا می آید

نگاهش آمیخته‌ای از الماس روشن و پاره‌های آتش خورشید گرم بود؛ و دستانش مثل نوازش موجهای آرام دریا روی شنهای ساحلی. همسایه ها می‌گفتند او تولد دوباره من است. نامش را که می‌خواندم آغوشش را به بلندای قله برف گرفته دماوند می‌گشود تا در آن جای بگیرم. نه لازم نبود صدایش کنم، آغوشش همیشه برایم جا داشت. بوسه هایش مثل روزهای گرم تابستان بود؛ گرم، بلند و تمام نشدنی. وقتی می آمد، غصه مثل رؤیای کمرنگی از کنارم می‌گذشت و دستانش تاجی از خوشبختی بر سرم می‌گذاشت. شانه هایش مأمن قلب شکسته‌ام بود. این را همه می‌دانستند که همیشه برای رهایی از سنگینی حرفهای نگفته قلبم، شانه‌هایش را با اشک می‌شستم. همه می‌دانستند که تنفس من به بازدم او وابسته شده است. اکنون که عازم سفر است انگار می‌خواهد دوباره دفتر نقاشی قلبم، سفید بماند و بیقراری روزها و انتظار شبها مثل کابوسی مرا اسیر خود کند. می‌خواهد برود تا از کوههای سر به فلک کشیده بیستون، مِهر گیاه برایم بیاورد و از من می‌خواهد چشم انتظار روزهای سبز آینده بمانم. اینطور که او از من فاصله گرفته است، اگر به سپیدی دستانش ایمان نداشتم هرگز لحظه‌ای را در انتظارش درنگ نمی‌کردم. همین جا باید بنشینم تا برگردد. و من می‌دانم اگر امروز خسته و تنها در کنار پنجره، به دیوار سرگردانیم تکیه داده‌ام، روزی به اسم فردا می‌آید که دوباره شانه‌هایش مأمن دستانم خواهد شد. فردا می‌آید

 

افسانه ی حیات من

محبوبم! نمی‌دانم امشب با یک سری کلمه گنگ و بی‌مصرف که در مغزم به هم می‌پیچند چطور می‌توانم احساس تنهاییم را به گوش تو برسانم. واژه‌ها بی‌تابند و یاریم نمی‌کنند. می‌دانی؛ تو را کم دارم و دور از تو حتی یک نقطه کور هم نمی‌توانم بر کاغذ بکشم. چشمانم هم از سر شب بارانی است! روزها چه بی‌اعتبارند. می‌نشینی، نگاه می‌کنی، عادت می‌کنی و دل می‌بندی. اما زمان مثل رگبار بهاری به شیشه‌ات می‌کوبد و می‌گذرد. بدون اراده تو و بی‌آنکه بفهمی، ندا می‌دهد که باید عادتهایت را رها کنی. زنگ ساعت که به صدا درمی‌آید، مسافر ساکش را می‌بندد، هواپیما در جلوی چشمانت به افق می‌پیوندد و به وسعت تمام عالم، غربت نصیبت می‌شود… نمی‌دانم سهم من از خوشیهای زندگی کم است، یا بدیها همیشه زود به سراغم می‌آیند. نمی‌دانم همیشه تو مرا تنها می‌گذاری یا سرنوشت من با تنهایی گره خورده است؟ افسوس که تا جامه‌ای از عشق به تن می‌کنم، روزگار با بیرحمی آن را می‌درد و با ریسمان جدایی وصله می‌زند... افسانه حیات دو روزی نبود بیشآن هم «کلیم» با تو بگویم چه سان گذشت؟یک روز صرف بستن دل شد به این و آنروز دگر به کندن دل زین و آن گذشت...


¤ نویسنده: مارال
87/1/11 ساعت 12:31 عصر
نظرات دیگران ()

سلام عرض می کنم به دوستان خوبم امید وارم از وبلاگم خوشتون بیاد

چقدر سخته که گل باغه آرزوهاتو تو یه باغه دیگه ای ببینی و اون وقت هزار بار تو خودت بشکنی و بعد آروم زیر لب بگی: گل من باغچه ی نو مبارک.

 

 

 

 

 

برای هزارمین بار ازم پرسید:تاحالا دلت راشکسته ام؟ من هم برای هزارمین بار به دروغ گفتم:نه .... تا دلش را نشکنم.

 

 

 

 

 

بهت حسودیم میشه چون قلبم به جای اینکه اول برای خودم بتپه برای تو می تپه.

 

 

 

 

 

میدونی اخرین عددی که توی ریاضی کشف کردن چقدره ؟ منم همون اندازه دوستت دارم.

 

 

 

 

 

آلبرت انیشتین می گوید: تنها یک سقوط است که جاذبه زمین مسئول آن نیست و ان فرو افتادن در عشق است .

 

 

 

 

 

دیروز روز جهانی آوارگان بود, توقع داشتم یه تبریک خشک و خالی به ما میگفتی که یه عمریه آوارتیم .

 

 

 

 

 

هیتلر به ناپلئون:ما برای شرف می جنگیم ولی شما برای پول. ناپلئون:هرکسی برای چیزی که ندارد میجنگد .

 

 

 

 

 

قانون معرفت میگه: باهام باشی باهاتم...... دیوونه بشی دیوونه میشم....... مریض بشی مریض میشم...... بمیری میمیرم..... تنهام بذاری ......منتظرت میمونم

 

 

 

 

 

تو با موبایلت چیکار کردی که هرچی زنگ می زنم میگه: مشترک مورد نظر در قلب شماست!

 

 

 

 

 

میدون اگه یه اردک با یه قورباغه ازدواج کنه بچشون چی می شه؟ . . . . نمی دونی؟ . . . بچه دار نمی شن . تو رو خدا براشون دعا کن که زندگیشون داره از هم می پاشه!

 

 

 

 

 

دقایقی تو زندگیت هست که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که دلت میخواد اونو از تو رویات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی با تمام وجوت بغلش کنی

 

 

 

 

 

از سن خودت 20 سال کم کن. باقیمانده رو با 7 جمع کن. اگه عدد زوج بود با 1 جمع و اگه فرد بود از یک کم کن. اگه رنگ تیره رو دوس داری ضرب در 3 کن و اگه رنگ روشن رو دوس داری ضربدر 3.5 کن. نتیجه نهایی رو ول کن . حال خودت چطوره

 

 

 

 

 

غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند و ما هدیه شیطان را به هم می دهیم ولی هدیه خداوند را از یکدیگر پنهان می کنیم

 

 

 

 

 

عشق مثل بازی الکلنگ میمونه , اونی که عاشق تره , خودشو پایین میگیره تا عشقش از بالا بودن لذت ببره.

 

 

 

 

 

هیچوقت پنجره دلت رو تا آخر برای کسی باز نکن! چون باد می یاد و اون رو واسه همیشه می بنده!!!

 

 

 

 

 

میدونی فرق لبخند تو با لبخند من چیه؟تو وقتی شادی میخندی من وقتی تو شادی می خندم

 

 

 

 

 

یکی بود یکی نبود زیرِ این سقفِ کبود یه غریبه ی آشنا دل و جونمُ ربود اینجوری نگاه نکن گلِ یاسِ مهربون اون غریبه خودتی همیشه با من بمون

 

 

 

 

 

اگر در زندگی به ناگاه یکی از سیمهای سازت پاره شد آهنگ زندگی را آنچنان ادامه بده که هیچ کس نداند بر تو چه گذشت

 

 

 

 

 

اگه یه روزیه پروانه اومد رو شونه هات نشست ردش نکن بره چون من آدرس بهترین گل دنیا روبهش دادم

 

 

 

 

 

هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا می شکند

 


¤ نویسنده: مارال
87/1/1 ساعت 8:3 عصر
نظرات دیگران ()


 

 


 


اگر عاشق شدی در شهر غربت سوار خر بشو برگرد ولایت


 


 


صداقت خواستم داشتی ,مهربای خواستم داشتی ,عشق خواستم داشتی , قور قوری جون گل کاشتی هر چی که خواستم داشتی


تقدیم به قورباغه ی زندگی من


 


 


آنکس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد. رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه میرفت. صدای خش خش برگ ها همان آوازی بود که من گمان میکردم می گوید: دوستت دارم...


 


 


فرارسیدن سال 2008 میلادی و تولد حضرت عیسی مسیح و آغاز تعطیلات کریسمس به شما و خانوادتون هیچ ربطی نداره صبر کنید تا عید نوروز


 


 


می گن صدقه بلا رو دور می کنه ...... می دونی من چرا صدقه نمی دم ..... چون نمی خوام ازمن دور بشی بلا


 


 


 


دستتو بکن تو موهات و یک تارشو بگیر تو دستت.....گرفتی؟حالا اونی که تو دستته.همونو به صد تا دنیا نمیدم


 


من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو من این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری برای با تو موندن تا همیشه دوستت دارم.


 


هر چندتا تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوست دارم میدونی اینجوری خوبیش اینه که حتی اگه منو دوست نداشته باشی باز من یه دونه دوست دارم


 


تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد


 


شاید یه کسی شب ها برای اینکه خواب تورو ببینه به خدا التماس می کنه شاید یه کسی به محض دیدن تو دستش یخ می زنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه مطمئن باش یه کسی شب ها به خاطر تو توی دریای اشک می خوابه ولی تو اون رو نمی شناسی


 


خوشا اشکی که چشمانش تو باشی


 


من عطر یاس خوشبو ندارم/درباغ رویا شب بو ندارم/قایق زیاد است امابرای /به تو رسیدن پارو ندارم/به تو رسیدن شاید طلسم است /من هم چراغ جادو ندارم*


 


می گن صدقه بلا رو دور می کنه ...... می دونی من چرا صدقه نمی دم ..... چون نمی خوام ازمن دور بشی بلا


 


به یک نفر گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!...... گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت...... گفت: منظورتون را نمی فهمم!!!..... گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت...... گفت:بازم نفهمیدم!....... گفتند:ای بابا...بابات رخت از این دنیا بربست..... بازم نفهمید!...... آخر سر عصبانی شدند و گفتند : ابله...بابای خرت مرد.........


گفت: خر ما که بابا نداشت!......خودش یکی بود


 


دختر ها مثل موتور گازی می مونن! پر سرو صدا.کم سرعت .کم طاقت


 


رو سنگ قبرم بنویس اینجا مجال گریه نیست ... هرکی می خواست گریه کنه بهش بگو اون دیگه نیست


 


غضنفر میره استخر شیرجه میزنه توی چهار متری، میاد بالا و میگه: عجب نفسی داشته کاشی کارش


 


یک روز غضن?ر در یخچال رو هی باز و بسته میکرده ازش میپرسن برای چی اینطور میکونی میگه معلوم نیست کدوم بی پدری تووایساده برق هی خاموش روشن میکنه


 


میدونی کی میفهمی که دنیا دو روزه ؟ وقتی هر کسی رو که دوست داری بهت میگه تا آخر دنیا باهاتم...!


 


به اندازه گریه گنجشک دوست دارم شاید این دوست داشتن کم به نظر آید اما وقتی گنجشک ها گریه می کنند می میرند


 


هروقت پیشم نیستی دلم برات تنگ میشه هروقت هم که پیشم هستی دلم برات تنگ میشه ای مرده شور تورو ببرن که بود ونبودت یکیه !!!


 


جیرجیرک به خرس گفت: دوست دارم، خرس گفت: الان وقت خوابه، بعدا فکر میکنم. خرس به خواب زمستونی رفت، اون نمی دونست که عمر جیرجیرک سه روزه . . .


 


یه دونه دوستت دارم چون یه دونه ای.دو تا دوستت دارم چون دومیت پیدا نمیشه.صدتا دوستت دارم چون صد سال دیگه هم بگردم گلی مثل تو پیدا نمیکنم


 


بلندترین ارتفاع که باعث مرگ من میشه افتادن از چشم توست


 


تمام عاشقانی که مثل شمع می سوزند تااخر امسال گاز سوز می شوند


 


کاش بدونی نبودنت . ندیدنت یا واسه همیشه رفتنت هرگز بهونه نمی شه واسه از یاد بردنت ...


 


شب در کارنامه سیاه زندگیش چه دارد که این همه ستاره از آن اوست


 


کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید . او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت:می دانستم با او نسبت داری


 


انسان هم میتونه دایره باشه هم یه خط راست. انتخاب با خودت است. تا ابد دور خودت بچرخی یا تا بی نهایت ادامه بدی


 


دیشب خواستم واسه دلم فال بگیرم وقتی فالنامه رو باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دلم نداشت تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست


 


افلاطون میگه : اگه با دلت کسی یا چیزی رو دوست داشتی زیاد جدی نگیرش. چون کار دل دوست داشتنه... درست مثل کار چشم که دیدنه ... ولی اگه کسی رو با عقلت دوست داشتی بدون داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه !!!


 


 


میگن خدا ابرا را به گریه میندازه تا گلها بخندن پس هر وقت بارون اومد یادت نره بخندی !!!!!!!!!!


 


 


به شیشه گفتم "دوستت دارم" شکست، به گل گفتم "دوستت دارم" پژمرد. به دریا گفتم "دوستت دارم" خشکید. حالا به تو میگم "دوستت دارم"، هوای خدت رو دشته باش!!


 


 


آلبرت انیشتن زکریا رازی نیوتن ادیسون من و دیگر اندیشمندان جهان خواب خوش و شب خوبی را برای شما آرزومندیم .


 


 


هنر شمشیر آن است که یکی را دو تا می کند ولی هنر عشق آن است که دو تا را یکی می کند.


 


 


در دور دست دور بر تخته سنگ گور با جوهر سرشت نوشته بود :ماه را دوست دارم به خاطر زیبائیش شب را دوست دارم به خاطر تنهائیش مادر را دوست دارم به خاطر فداکاریش تو را دوست دارم ولی نمیدا نم چرا؟


 


¤ نویسنده: مارال
87/1/1 ساعت 8:2 عصر
نظرات دیگران ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ